31.10.13 | گفتوگو | آرامش دوستدار
«ممتنع بودن اندیشیدن» در «فرهنگ دینی» / گفتوگوی فصلنامه "رهآورد" با آرامش دوستدار
فصلنامۀ "رهآورد"، شمارۀ ۹۸ سال ۱۳۹۱، گفتوگویی با آرامش دوستدار انجام داده که متن آن در زیر از نظر خوانندگان گرامی میگذرد. گفتنی است که در این متن برخی از پاسخها در زمینۀ پرسشهای مربوط توضیحاً گستردهتر شدهاند.
ادامه...
26.08.13 | مقاله | آرامش دوستدار
دانش چیست و روال علمی کدام است /
آیا ما دانش داشتهایم و داریم؟
اگر درست باشد که قدمای با استعداد ما از حد اقتباس از یونانیان فراتر نرفتهاند و اگر درست باشد که تنها غرب با پرسیدن از چرایی و چگونگی امور به گونهای دیگر، دانش یا شناخت یونانی را از رکود به درآورده و متحول کرده و میدان عملی نو برایش پدید آورده ـ روش و آزمایش با آنچه لازمۀ آن دو است هر دو نوآوری یا اختراع اروپایی است ـ و آن را به مسیری کاملاً دیگر انداخته است، لااقل به همان اندازه درست است که ما کنونیها به منزله فرزندان قدمامان و در مقایسه با آنها هرگز به حدنصاب توانایی برای اقتباس از دانش اروپایی هم نرسیدهایم، و آنچه ما از غربیها گرفتهایم ومیگیریم و به نام دانش تحویل خودمان میدهیم در بهترین صورتش شبحی از دانش غربی است و از نظر فرهنگی پوستهای آنچنان خالی که با هیچ ارفاقی نمیتوان آن را جدی گرفت.
ادامه...
23.08.12 | مقاله | آرامش دوستدار
در قیمومت یک «روشنفکر دینی»
کم کم داشت وقتاش میگذشت که عبدالکریم سروش خودش را نشان دهد. ولی هیچ نشانهای در افق بحث و فحصها از ظهور او دیده نمیشد. ایران در محاصرهی اقتصادیاش، حساسیتی غیرعادی نسبت به ایرادها از خارج نشان میدهد. چنین بود که او فقط بر اثر یک تصادف توانست «خطابیهای» منتشر کند «به نام خدا» و با عنوان «که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش». نام این بیانیه را من «خطابیه» گذاشتهام، چون سراپایش در خطاب و عتاب به روشنفکران سکولار و بیدین انشا شده است. بهانهی صدور این خطابیه اعتراض او به اعتراضیست که یک هنرمند جوان ایرانی با زبان و اندیشهی خود به ظلمی میکند که به نام و با دستاویز حفظ مقدسات به مردم ایران شده و همچنان ادامه دارد.
ادامه...
06.05.12 | مقاله | آرامش دوستدار
پاسخ سرگشاده به یک ردیهنویس
«ردیهنویسی» بطور اخص نه تنها لودهنده ذهنی است نامتکی به خویش و وابسته به دیگری، که میخواهد آنچه برپاست سرنگون سازد و همیشه شکست میخورد چون جنسا و عملا ماجور است، بلکه به همان اندازه لودهنده ذهنی است مصرفکننده که خودش مطلقا تولید ندارد، پس به لباس مبدل دیگری در میآید و از آن به سرحد نخنماشدگی استفاده میکند تا خود را تولیدکننده جا بزند. این لباس دیگری در این مورد از آن غربیهاست که به تن ما گریه میکند. متجاوز از شصت سال است که ما این لباس را به برشکاری و دوزندگی بدلساز کهنهکاری چون احمد فردید بر تن داریم و آن را وصله پینه میکنیم.
ادامه...
04.03.12 | مقاله | آرامش دوستدار
آدم دیوانه کیست؟
گزارشی بر سخنی از نیچه ۱
بسیاری گفتهاند که نیچه اتهایست بوده و بسیاری نیز گفتهاند نبوده است. این نظر آخری دهههاست بیاعتبار شناخته شده. اینکه نیچه اتهایست بوده یا نبوده، در صورتی که سروکارما با فردی باشد که نیچه نام دارد، اهمیتش بیش از این نیست که کسانی بخواهند از این دو طریق خود را در نیچه تأیید کنند. چنین کاری البته ممنوع نیست، اما نه تفکر است و نه هرگز فلسفه. اینکه نیچه اتهایست بوده است یا نه فقط از این حیث در خور اهمیت است و از اینطریق میتواند روشن شود که ما بدانیم ضرورت فلسفهی نیچه، و نه هرگز سلیقه یا احساس شخصی که نیچه نام داشته است، اتهایسم را تعلیل و تحمیل میکند یا نه، بیتفاوت است که شخصی به اسم نیچه خود را اتهایست بداند یا نه. این دومی فقط براساس آن اولی معتبر خواهد بود و نه برعکس.
ادامه...
|
|